تابستان 1386 - خیبرشکن
سلام علی شهر الله و علی عبد الله فی شهر الله
در حدیث قدسی آمده است :
شش چیز از من است و شش چیز از شما
بلا از من
و صـبـر از شمارزق از من و شکـــر از شما
بهشت از من
و طاعـت از شمااجابت از من
و دعـــــا از شماقضا و قدر از من و راضی بودن به آن از شما
توبه پذیری از من
و تـــو بـــــه کـــردن از شما
حالا منظورم از این حدیث چی بود
حالا که این ماه رمضان جزو
رزق و روزی تون شده وخدا هم وعده
بهشت بهتون داده و گفته دعا های شما رو اجابت میکنه وتوبه تون رو هم می پذیره و هزار جور نعمت دیگه رو در قضا و قدرالهیش قرار داده
اگر خدای ناکرده ؛ بلایی هم سرتون اومد ؛
صبر کنید و راضی به اون باشید
خدایا ! این ماه رمضان را آخرین ماه رمضان عمر ما قرار مده
یا سریع الرضا
رفع الله رایة العباس(ع)
بیا یابن الحسن
مولای ؛ وقت آمدنت دیر شد بـیــــــــــا
این دل در انتظار تـو پیـر شد بـیــــــــــا
دیدم به خواب امدی از جاده های دور
گفتم دلم ؛ خواب تو تعبیر شد بـیـــــــا
این جمعه هم گذشت ، ولیکن نیامدی
آیات غربتم همه تفسیر شد بـیـــــــــا
گفتی که پاک کن دلت ازهرچه غیر ماست
قلبم به احترام تو تطهیر شد بـیــــــــا
هر شب به یاد خال لبت گریه می کنم
عکست میان آینه تصویر شد بـیــــــــا
در دفترم به یاد تو نرگس کشیده ام
نرگس هم از فراق تو دلگیر شد بـیـــــــــا
رفع الله رایة العباس(ع)
ماه هاشمی
ای خداوند ادب ؛ بنده ی عشق
کشته مهر و وفا ؛ زنده عشق
ای به بندت ؛ دل هر آزاده
هر چه دلدار ؛به تو دل داده
شرف و غیرت و مهر و احساس
جاودانی ز تو باشد ؛ عباس (ع)
پسر شیر دلِ شیر خدای
شاه بیت عزل عشق و وفای
گرچه ماهند همه هاشمیان
تو مه ِ هاشمیانی ز میان
عفل مبهوت وفاداری توست
عشق حیران فداکاری توست
مشعل عشق؛توافروخته ای
شمع را سوختن اموخته ای
ای دل خلق خدا پابستت
بوسه زن؛ دست خدا بر دستت
خیره یوسف به دلارایی تو
خضر هم تشنه سقایی تو
ای ز صهبای حسینی سرمست
دستگیر همه عالم ؛ بی دست
میلاد انوار کربلا بر شما مبارک
رفع الله رایه العباس(ع)
الهی ....
الهی در سر گریستنی دارم دراز ، ندانم که از حسرت گریم یا از ناز
گریستن از حسرت بهره یتیم و گریستن شمع بهره ناز
از ناز گریستن چون بود ، این قصه ایست دراز
خداوندا ، تو ما را جاهل خواندی ، از جاهل جز جفا چه آید ؟
آه از روز اول ! اگر آن روز عنایت بود ، طاعت سبب مثوبت است و معصیت سبب مغفرت ،
و اگر آن روز عنایت نبود ، طاعت سبب ندامت و معصیت سبب شقاوت بود ....
الهی ، هر شادی که بی توست ، اندوه است ،و هر منزل که نه در راه توست ، زندانست .
الهی ، گاه می گویی که فرود آی
و گاه می گویی که گریز
و گاه فرمایی که بیا
و گاه گویی که پرهیز .
الهی ، دانی به چه شادم ؟ به آنک نه به خویشتن به تو افتادم .
الهی ، تو خواستی ، نه من خواستم و دوست چوبر بالین دیدم برخاستم .
خواجه عبدالله انصاری
رفع الله رایة العباس(ع)
یا عباس
ای وفای اصل و ای اصل وفا
ای خدای عشق و ای عشق خدا
ای تمام حسن و ای حسن تمام
ای امام روی و ای روح امام
ای سپهر نور ای نور سپهر
مهر بام مهر ای سلطان مهر
حق تفسیری و تفسیر تو حق
حق شمشیری و شمشیر تو حق
من که از روز ازل احساسی ام
هر چه بادا تا ابد عباسی ام
عالم عشق تو چیزی دیگر است
محشرم نام تو نامت محشر است
کوثر کام تو کام کوثر است
کاسه دست تو جام کوثر است
برق چشمان تو شمشیر خدا
بچه شیر سوم شیر خدا
بی قرارت سینه ام البنین
بی قرار سینه حبل المتین
رفع الله رایـه العباس(ع)